ما در اینجا روزگاری داشتیم خاطراتی با نگاری داشتیم
شاد بودیم، پاک بودیم همچو خاک در چمن گوش و کناری داشتیم
گرچه گردون بر مراد ما نگشت ما ز گردون انتظاری داشتیم
رستمان خفتند و اکنون بی کسیم حالیا روزی سواری داشتیم
ما نه آسایش به یک دم دیده ایم اشک در دیده چو خاری داشتیم
کاشتیم و داشتیم خوش ساده دل دل به روز رستگاری داشتیم
روزها میرفت و بهنام میسرود ما در اینجا روزگاری داشتیم
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر